سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
ح ع س
یکرزمنده
چهارشنبه 87 مرداد 16
ساعت 6:3 عصر
| نظر

این 2 3 روزه کلی عیده

راستش گیر کرده بودم واسه این ولادت ها چی واسه رفقا بفرستم مسیج رو میگم آخه مدتیه رسم شده دیگه ما ها تو اایام خاصی واسه هم می مسیجیم البته رسم قشنگیه و کلی هم خوشبحال مخابرات میشه؟!

هر چی گشتم  هیچ چیزی مثه

حسین علیه السلام دیگر هیچ نداشت که فدا کند جز جان که میان او و ادای امانت ازلی فاصله بود

رو فرستیدم!

من از کپی پیس حرفای این و اون خصوصا تو نت و مسیج کاملا بیزارم اما آقا مرتضی که این و اون نیست  او آقا مرتضی ست برای ابد و برای قلب من!

اما

یه چیزی بدجوری عجیبم کرد!

اول امام حسین بعد حضرت عباس و بعد هم امام سجاد علیهماالسلام

این ترتیب به نظرم اومد که ترتیبی کربلایی ست

یعنی از اولم خدا ترتیب رو کربلایی گذاشت تا یادمون باشه که امام عشق علیه السلام اول عباس می خواد

... و عباس بود که سرش سندان گرز چموش شد

نه شرم آب ندارم علمدار را پیر کرد....

و بعد سجاد علیه السلام که باید کربلا را به نهضت جهانی تبدیل کند

و امروز به قول آقا باید ما بریم تو کار صحیفه سجادیه

نگینی که توی جیبمونه ولی دستش نمی کنیم! چون ... بیخیال شاید یه روز دیگه گفتم

و این ترتیب در کربلا به نحوی عجیب رعایت شد

فقط نمی دونم چی شد علمدار دلش نیومد و زودتر حسین رو تنها گذاشت چون ... بیخیال میره تو فاز روضه که اصلا جاش نیست

 

بر آسمان شب خدایا ماه آمد

گویی که بر 7آسمان یک راه آمد

 

عیداتون مبارک و هر روز عیدتون!

 






برای مصطفی
یکرزمنده
سه شنبه 87 مرداد 15
ساعت 11:47 عصر
| نظر

ببخشید دیر شد

کیفیت دارش رو تایید که شد می فرستم

ا2آ

45ص

 






4تا چیز ناب
یکرزمنده
یکشنبه 87 مرداد 13
ساعت 7:33 عصر
| نظر

امروز داشتم روی آخرین بهانه ی حضورم تو این سنگر کار میکردم

راستش دارم عکس شهدای دانشگاه رو اسکن می کنم یه خورده هم روشون کار کنم و بسپرم به دست یه شیرپاک خورده بره بچاپشون!

عجب روزی بود!

عجب رزقی بهم دادن کلی ذوق کردم و کلی عیدم مبارک شد

آخه یه زونکن خفن قدیمی پیداکردم که توش بندو بساط شهدای بود

مثه زندگی نومه وصیت و عکس و ...

کلی خوندم و کلی حال کردم

اما یه چیزی خیلی حالمو گرفت

اول فکر میکردم دانشگاه12 تا شهید داره

اما یکی از شهدا رو جستم که عکسش تو نماز خونه نبود

تو هیچ لیستی هم نبود

اما حضورش و نوشته هاش و تصویر مبهمی که چندین سال قبل رو یه بروشور کپی شده بود خیلی حرف واسه گفتم داشت

من هم که چند وقتیه مخم مرخص شده گفتم یه مدت کرکره رو بکشم پایین و برم تو کار این شهدا - اگر چه به هر حال این خاکریز خالیه اما خوب یه بهانه خوبیه-

تا بعد

ا2آ