سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به احترام باباش !!!!!!!!
یکرزمنده
شنبه 87 شهریور 9
ساعت 10:0 عصر
| نظر بدهید

احترام به پدر

نزدیک عملیات بود و موهای سرم بلند شده بود. باید کوتاهش می کردم. مانده بودم معطل تو آن برهوت که جز خودمان کسی نیست، سلمانی از کجا پیدا کنم. تا این که خبردار شدم که یکی از پیرمردهای گردان یک ماشین سلمانی دارد و صلواتی موها را اصلاح می کند.

رفتم سراغش. دیدم کسی زیر دستش نیست. طمع کردم و جلدی با چرب زبانی، قربان صدقه اش رفتم و نشستم زیر دستش. اما کاش نمی نشستم. چشمتان روز بد نبیند. با هر حرکت ماشین بی اختیار از زور درد از جا می پریدم. ماشین نگو تراکتور بگو! به جای بریدن مو ها، غِلفتی از ریشه و پیاز می کندشان!

از بار چهارم، هر بار که از جا می پریدم، با چشمان پر از اشک سلام می کردم. پیرمرد دو سه بار جواب سلامم را داد. اما بار آخر کفری شد و گفت:«تو چت شده سلام می کنی.یک بار سلام می کنند

گفتم :«راستش به پدرم سلام می کنم.»پیرمرد دست از کار کشید و با حیرت گفت:«چی؟ به پدرت سلام میکنی؟ کو پدرت؟»اشک چشمانم را گرفتم و گفتم:«هر بار که شما با ماشینتان موهایم را می کنید، پدرم جلوی چشمم میاد و من به احترام بزرگتر بودنش سلام می کنم

پیرمرد اول چیزی نگفت. اما بعد پس گردنی جانانه ای خرجم کرد و گفت:«بشکنه این دست که نمک ندارد...»

مجبوری نشستم و سیصد، چهارصد بار دیگر به آقاجانم سلام کردم تا کارم تمام شد.

رفاقت به سبک تانک

 

 

 






بو کنید! بوی رمضون می آد! بو کن
یکرزمنده
جمعه 87 شهریور 8
ساعت 11:52 صبح
| نظر

 سلام هی حتی مطلع الفجر و این قرن قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است

1- .......................... 

2-  

اما رفقا بو کنید

بو کن جدی میگم!

دیدی وقتی می خوای بری مهمونی ، دم در که میرسی تو راهرو و فضای ساختمون بعضی وقتا بوی غذا پیچیده! البته به کدبانوی اون خونه هم بستگی داره! هر چی ماهر تر باشه بوی قرمه سبزیش بیشتر هوش از سر شکموها میبره!

هرچی گرسنه تر باشی بو رو بیشتر حس میکنی!  هر چی میل داشته باشی بیشتر و بهتر تشخیص میدی که غذا چند وجب روش روغن داره!

الانم به نظرم داره بو می آد؟ بوی سفره ای که خدا واسه هم پهن کرده و هرکی تو این دوماه رجب و شعبان خودشو گشنه تر کرده باشه و به دلش صابون رمضون رو زده باشه! بیشتر دوس داره وارد رمضون بشه!

بو کن

دوست جون تو هم بو کن ،تمهیدی، دختر طلبه،  صاحب 313 بهشتی، و همه ای که اسم دارید و اونایی که اسم ندارید و گمنامید! هیچکس تو هم بو کن! بی نام تو هم همینطور! و همه

 

من هم که باید نفسم را عوض کنم!

چشمی بشویم و دستم را عوض کنم

چشم ار عوض نشد بفدای سر تو جان

چشم سرم اگر نشد تو بگو تا دلم را عوض کنم

انگار نیست که زمان تند می رود

وایسا دنیا وایسا دنیا!!!  که  ساعتم را عوض کنم      البته من ساعت مچی ندارم ها!!!

آن چشم چران های سر گذر را بگو

می خواهم عدسی عینکم را عوض کنم

حرفم بکام کسی تند شد من مورد الف

باید که فلفل حرفم را عوض کنم

شام و سحر یکی کنم و آش و شعله هم

باید برای مداوا تنم را عوض کنم

هر حرف که گفتم کسی به خود گرفت

انگار که باید زبان سخنم را عوض کنم

او گفت که من از چه درد میکشم ز هجر

حتما که باید مکان دلم را عوض کنم

ماه عزیز خدا ست در میزند

من کر  یقین دار که گوشم را عوض کنم

بو کن عزیز دل که بوی خداست در فضا

باید برای همیشه انگار عطرم را عوض کنم

"صبحست ساقیا قدحی پر شراب کن"

در باده ریز  قدح را که جام را عوض کنم

انگار نیست هیچکس یقین کنم که من

تا عمر بگذرد و زمان نکند  هیچکس را عوض کنم

 

 

خیلی نامردید منو دعا نکنید

ا2آ

5ص فقط برای فرج

 

 

 






تو بگو چه کنم!
یکرزمنده
جمعه 87 شهریور 8
ساعت 11:28 صبح
| نظر بدهید

تو بگو چه بنویسم!

تو که مثل سایه می آیی و مثل آه می روی!

یکی گفت : تو چقدر ناله می کنی؟

باشد ناله هم نم یکنیم و نباید هم بکنیم؟ به قول یکی از رفقا  " مورد1" 

اما راست هم می گفت، اگر ما هم بنالیم که دیگر وای به حال ما!

یکی یه جا نوشت ما قراره چهره اسلام رو به هه نشون بدیم و ... از این حرفا،

می گم اگه یه بخوای یه فیلم ببینی ، اگه فیلم رو بری تو چاه که گیرنده ها خوب فرستنده ها رو نمیبینن  ببینی ،بهترین فیلم هم که باشه "خداحافظ رفیق مثلاً" ازش بدت می آد چون  تاره، وضوح نداره و ...

اما اگه بری نزدیک منبع ارسال بشینی! یا اصلا یه جایی بری که سیگنال ها مثه آدم میان بهت میرسن خوب کیفیت بالا میره و خوشت می آد!

اینجا اصلا من همچین قصدی ندارم! به قول یکی دارم واسه دیوار مینویسم!! خوبه